سلام خوش اومدین به وبلاگ من. من رومینا هستم در این وبلاگ میخام درباره جنگ نرم که هنوز تمام نشده صحبت کنم جنگی که همه ما در اون نقش داریم جنگی که بدون هیچ خونریزی صورت داره میگیره .جنگی که تنها هدفش فکر و اندیشه و عقل ما جووناست .
اهداف این شبکه های مخرب در از میان بردن فرهنگ ایرانی و اسلامی است .متاسفانه جلوگیری از شبکه های ماهواره ای در سطح کشور کار آسانی نیست و هر روز تجهیزات پیشرفته ای برای فراگیری ماهواره در میان ایرانیان مورد استفاده قرار می گیرد و حتی گوگل با آخرین فناوری های روز جهان قصد شکسته شدن فیلترها را دارد.
از این رو به نظر می رسد فرهنگ سازی و آگاه بخشی به خانواده ها نقش مهمی در جلوگیری از گرایش به این شبکه های مخرب را دارد و با توجه به اینکه ماهواره ها، پنجره ای رو به جهان هستند باید آموزش های لازم در جهت شناخت ابعاد مخرب این رسانه ها ارائه شود.
دیدگاهاههای مختلف در مورد استفاده از ماهواره در کشور وجود دارد، نوع نگاه ها به این تجهیزات متفاوت است به گونه ای که عده ای دم از تسلیم شدن به این پدیده می زنند و می گویند چاره ای جز تسلیم در برابر شبکه های ماهواره ای در کشور وجود ندارد اما یک نوع نگاه مقابله ای به این تجهیزات نیز وجود دارد.
روشهای مهم مقابله ای با ماهواره در روش های سخت با ارسال پارازیت و ارسال امواج لیزری بر روی ماهواره های فضایی انجام می شود که در این خصوص منع قانونی از سوی برخی از کشورها اعمال می گردد.
همچنین در برخی از برنامه های ماهواره ای از نظرات غیر کارشناسی در خصوص تاثیر این امواج بر روی سلامتی سخن به میان می آورند تا مانع از این کار شوند.
در مورد مقابله نرم لازم به ذکر است در این نوع مقابله از روش های ایجابی با ساخت برنامه های جذاب به جای برنامه های ماهواره ای استفاده می شود و در نوع سلبی نیز ماهیت ماهواره ها را به جامعه معرفی می کنیم و آسیب های فرهنگی و دینی آن را برای جامعه مورد ارزیابی قرار می دهیم.
برنامه های ماهواره ای در قالب دینی همچون برخی از شبکه های وهابیت، برنامه های سرگرمی مانند شبکه های سرگرمی چون فارسی وان و شبکه های سیاسی مثل شبکه بی بی سی به منبع معنا ساز تبدیل شده اند تا بر روی نگرشها و دیدگاهها و بینش ها تاثیر بگذارند و به استحاله فرهنگی بپردازند.
اهداف ماهواره در جهان امروز باید گفت ماهواره به عنوان رسانه جمعی یک مساله جدی اجتماعی و تاریخی امروز ماست که با همه مسائل در عرصه جامعه همچون خانواده، زندگی، تاریخ، تمدن، مبداء، معاد و...ربط دارد.
ماهواره ها با بینش سکولار بر مبنای لذت و مصرف توده ای از مخاطبان خود را تحت تاثیر قرار می دهد که در این زمینه باید سواد رسانه ای در جامعه وجود داشته باشد تا ماهواره و اهدافش را به خوبی بشناسیم اما در حقیقت باید تا می توانیم ماهواره را از حریم خانوادگی خو دور سازیم.
حدیثی از امام حسن مجتبی(ع) که می فرمایند:همان گونه که به غذای جسم توجه داریم تا جسم خود را به هلاکت نیندازیم اما در شگفتم که در غذای روح اندیشه نمی کند و روحش را به هلاکت می اندازد.
سواد رسانه ای به معنای توانایی های نرم افزاری و سخت افزاری در برابر رسانه ها به منظور تفسیر معانی می باشد و آموزش رسانه ای تجهیز مخاطبان به توانایی ها و مهارت ها برای ارزیابی محتوای پیام ها می باشد.
ماهواره ها را ابزار جنگ نرم می توان برشمرد که استکبار در مقابله با نظام اسلامی به برنامه سازی می پردازد و طبق اسناد اهداف رسانه ای در این راستا به برنامه ریزی می پردازد همان گونه که در سال 84 کمیته خطر جاری به دولت بوش طرحی را در براندازی ایران پیشنهاد کرد که شامل تحریم نبرد رسانه ای می باشد.
باید در این مبارزه و جنگ نرم، با فرهنگ دینی و اسلامی به مبارزه بپردازیم و با روشنگری ابعاد منفی ماهواره ها در بینش و تفکر به خصوص در میان جوانان توجه داشت.
ماهواره از خانواده چه می خواهد؟
الف. شبكه هاي ماهوار هاي و تخريب خانواده ايراني:
هنگامي كه اعضاي خانواده در روزهاي متوالي سريا ل هاي نامناسب ماهواره را كه هدف آنها عاد ي سازي روابط با نامحرم
است، مشاهده مي کنند مرزهاي اخلاقي بین اعضای خانواده کمرنگ می شود، و عفت زنانگی و غیرت مردانگی مفهومی ناآشنا و
غریب جلوه می کند. فیلم های ماهواره ای درصدد تثبيت روابط موازي در بيرون از خانواده هستند، به طوری که خیانت به همسر
را امری طبیعی جلوه می دهند كه به تدریج موجب دلسردی و بی مهری و موجب فروپاشي بنيان خانواده مي شود.
ب. اشاعه فحشا و بی بند و باری:
شبکه های ماهواره ای در قالب سریال ها، میان برنامه ها و آگهی ها، مظاهر ضداخلاقی را تبلیغ می کنند. در سریا ل های
نامناسب شبكه های ماهوار های سنتهای اجتماعی و فرهنگی كشورها مورد تحقیر قرار می گیرند.
ج. ترویج هم خانگی های بدون ازدواج:
برنامه های ماهواره ای با ترویج این الگوی نابهنجار باعث می شوند دختران و پسران جوان خود را ملزم به تشکیل خانواده
نبینند و ترجیح دهند که این شکل از الگوی تشکیل خانواده را تجربه کنند.
د. ترویج هوس خواهی و تنوع طلبی:
عموم سریال ها و فیلم هایی که برای مخاطب ایرانی و مسلمانِ ماهواره آماده سازی می شود، سعی شده است که در آن برای
افراد، حق چشیدن روابط دیگر علاوه بر روابط زناشویی را محفوظ بداند. که مهم ترین آسیبِ آن، تضعیف و نادیده گرفتن پیوند،
حق مسلم زناشویی، القای تجربه چندین باره عشق توسط زن و مرد (حتی بعد از ازدواج) و در نهایت فروپاشی خانواده می باشد.
امروز، نسل جوان ما نيز نيازمند يافتن پاسخهاي مناسب براي پرسشهاي خود است و اگر پاسخهاي درستي به او داده نشود، ديگران با ارائه پاسخهاي انحرافي اين نسل و سپس جامعه را به انحراف خواهند كشيد. استعمارگران براي ايجاد اين انحراف، راههاي نادرست و دروغين را جايگزين پاسخهاي منطقي ميسازد و ذهن نسل جوان را با دسيسههاي گوناگون سياسي - فرهنگي پر ميسازد تا ديگر جايي براي ذهنيّتهاي اصولي نماند. ايد دانست كه تمام گروههاي امروزي در آمريكا و غرب كه به عنوان الگوي مدها، رقصها و آوازها مطرحاند، در آغاز به نشانه اعتراض به اوضاع سياسي در آمريكا و آمريكاي لاتين پديدار شدند. ولي كم كم به دست سياستسازان، اين گروهها منحرف شده، سر از رقص و آواز آوردند. اين گروهها به صورت ابزاري در دست قدرتهاي حاكم درآمدند، تا جوانان را به انحراف كشانده و قدرتها را از مزاحمتهاي آنها رها سازند؛ ولي پيش بيني نكرده بودند كه روزي مشكلات نسل جوان، مسائل سياسي را هم تحت تأثير درآورده و حاكمان را با دشواري جدي رو به رو خواهد ساخت. همان گونه كه بيماري كشنده و علاجناپذير "ايدز" از سوغات غرب براي بشر امروز است كه به يقين رهآورد بيبند و باريها و مفاسد اخلاقي در غرب است. پس از پايان جنگ جهاني دوم در سال 1945 م و رشد گسترده و سريع فن آوري و ماشينوارگي و توسعه قدرت صنعتي، جهان غرب دو پديده جديد را بيشتر در ميان چپگرايان فرانسوي در زمينه سياسي و اجتماعي به خود ديد: 1. هيپيگري در زمينه اجتماعي؛ 2. رپ مسلكي در زمينه سياسي. جنبش هيپيها نخست جنبشي عليه نظم اجتماعي ماشينيوارگي در جوامع مدرن بود. به گونهاي كه "ادوارد مورن" به عنوان جامعهشناس مبارز آن را جرياني ستيزهگر و مخالف با فرهنگ، باورها و آداب و رسوم جوامع موجود دانسته و معتقد است جامعه هيپيها همانند جامعهاي جديد است كه از جامعه قديم سر بيرون آورده است: هيپيها فرهنگ اجتماعي اجتماع خود را به حال انسانها زيانآور دانستهاند، تنها فرهنگ مفيد و جايگزين را فرهنگ خود ميدانستند و معتقد بودند بايد قيد و بندها و سنّتها مانند پوشش، رعايت ارزشها، خور و خواب، زندگي، محل زيستن و ... از همه جنبههاي اجتماعي رخت بر بند. بايد گفت حركت هيپيها با حركت "Flower Povier"؛ قدرت كل، همراه بود كه در سال 1966 م در شهر سانفرانسيسكوي آمريكا به اوج خود رسيد. اما هدف اساسي اجتماعي هيپيها اين بود كه ميكوشيدند با وضع پوشش، نوع زندگي و خوراك و آرايش ظاهري و ... به فرهنگ موجود جامعه خود اعتراض كنند. رپيها نيز خودباختگاني هستند كه زاييده فرهنگ غرباند كه از فرهنگ خود بيگانهاند و درد خودباختگي و خودنمايي در آنان رخنه كرده است. آنها ماهيّت واقعي خود را از دست دادهاند و تقليد كوركورانه در زندگيشان، به صورت يك رسم درآمده است. < r> رپ مسلكيها از انديشههاي پوچ گرايي ناشي ميشود؛ انديشههايي كه ريشه نارند. آنها انسانهاي بيارادهاي هستند كه هر چه به صورت مُد در ميآيد، با كمال افتخار از آن استقبال ميكنند. هم چنين رپيها به نسبي بودن فرهنگ و تحول پذيري آن معتقدند. تا جايي كه تيشرتهايي را با عبارتهاي زننده، همچون "من دنبال شوهر ميگردم"، ميتوان بر تن دختران و پسران رپ به چشم ديد.
لباس غربگرا
بر بامسراي وجود خويش برافراشته و با آن اعلام ميدارد كه از كدام فرهنگ پيروي ميكند. هم چنان كه هر ملّتي، با وفاداري و احترام به پرچم خود، باورهاي خود را به هويت ملي و سياسياش ابراز ميدارد، هر فردي نيز تا هنگامي كه به يك شبكه ارزشها و بينشها معتقد و دل بسته باشد، لباس متناسب با آن ارزشها و بينشها را از تن نخواهد كند.(95) جوانان غربگرا در انتخاب لباس، به فلسفه اصلي آن، كه همانا رهايي بدن از گرما و سرما و آسيبهاي محيط و مهمتر از آنها حفظ حريم حرمت بدن است، توجهي ندارند آنان برازندگي و راحتي لباس را نيز در نظر نميگيرند. بلكه هدف اصلي آنها از لباس شيك، جلب توجه بيشتر ديگران است تا جايي كه به معيارهاي ارزشي جامعه، دهنكجي ميكنند؛(96) در چگونگي پوششان متناسب با با مُد روز دقت ميكنند، حتي اگر به خندهدار و مسخره شدن آن لباس بينجامد. آنچه در ميان نوجوانان غربگرا بيشتر است، گرايش به پوشيدن لباسهاي تنگ، چسبان و كوتاه با پارچههاي نازك است. در هيچ چيز به اندازه مسئله لباس، در پيروي از مد و مدپرستي افراط نميكنند. آنان هم چنين از لباسهايي با رنگهاي تند، جلف و زننده و بيتناسب با جامعه استفاده ميكنند. نوجوانان غربگرا شيفته لباسهاي خارجياند و هر چه را كه اسم خارجي و نشانِ خارجي بر آن باشد، يا منتسب به خارج باشد، بيچون و چرا ميپذيرند؛ حال آن چيز به هر شكلي و كيفيّتي باشد، براي آنان تفاوتي نميكند. آنان حتي لباسهاي دست دوم و آلوده و شايد صاحب مرده خارجي را ترجيح ميدهند. كفش تابستان و زمستانشان، كفشهاي مهماني و مدرسهشان، كفش تفريح و ورزششان، همه همان الگوهاي زشت و بيقواره است كه نه پوشيدنش آسان است و نه بيرون آوردنش ساده است. رعايت نكردن پوشش اسلامي، پوشيدن روسريهاي رنگارنگ و خيره ك نده، پوشيدن تيشرتهايي با عكس و آرم خارجي كه داراي تصوير و نشان گروههاي منحرف غربي است، همگي نمودهايي از جايگاه فرهنگ نفوذي غرب در ميان جوانان است.
ويژگيهاي رفتار جوانان غربگرا
به موارد زير ميتوان اشاره كرد: بيرون نهادن بخشي از موي سر، آرايش مو و صورت، به كارگيري عطرهاي تحريك كننده وسائل تزييني غيرمعمول، به همراه داشتن وسائلي چون زنجير، چاقو، گردنبند و نشانهاي بيگانه، تزيين كيف و كتاب با نشان و خط بيگانه، غرورآميزي جلوه دادن به كارگيري واژگان بيگانه، انتخاب نامهاي بيگانه مستعار براي خود و ديگران، استفاده از برچسب هنرپيشگان غربي روي دفترها و كيفها، دست به دست كردن دفترچههاي خاطرات با عكسهاي نامناسب، ديدن فيلمها و برنامههاي مبتذل ماهوارهاي، دست به دست كردن مجلههاي تهييج كننده غريزه جنسي، پخش نوارهاي موسيقي مبتذلِ خوانندگان فراري، تكثير كردن و ديدن فيلمهاي ويدئويي مبتذل، مزاحمتهاي خياباني، تجمّع پسرانْ در مسير عبور دختران دانشآموز، نامهنگاري و نامه پراكني، مزاحمتهاي تلفني، حضور كنترل نشده در گردش گاهها، پاركها، سينماها، مراكز ورزشي و ... و فراهم زمينه سازي براي ارتباط نامناسب. هم چنين از نشانههاي غربزدگي جوانان ميتوان به موارد زير نيز اشاره كرد: خودنمايي در كشيدن سيگار، مصرف مواد تهييج كننده نيروهاي جسماني، مطالعه رمانهاي غربي و پخش كتابها و مجلههايي با تصويرها و مضمونهاي جنسي و غيراخلاقي، خواندن و حفظ كردن شعر و قصه شاعران و نويسندگان غربي، پرخوري با رژيمهاي سخت غذايي، براي حفظ تناسب اندام، بزرگداشت سنّتهاي نادرست گذشته، مانند: برپايي چهارشنبه سوري و پريدن از روي آتش(97). آنان در خيابانها و گرد هم آمدنهايشان، با صداي بلند ميخندد و متلك ميگويند و واژههاي زشت و ركيكي بر زبان ميآورند؛ نگاههايشان به جنس مخالف گستاخ و بيشرمانه است. در گفت و گوها به جاي به كارگيري واژگان و كلمات، بيشتر از حركات و ژستهاي بدني بهره ميگيرند؛ صحبتهايشان سرشار از كنيه و اصطلاحات بيگانه يا كلمات مرموزي است كه خودشان آنرا ساخته و پرداختهاند. و بدين ترتيب، ارزشهاي اخلاقي را ناديده ميگيرند. راه رفتن آنها زننده است. دستها و شانهها و بدنشان را زياد تكان ميدهند و از نار دختران كه رد ميشوند، با صداي بلند شوخيهاي ركيك ميكنند و يكديگر را هل ميدهند. مقرّرات عبور و مرور را زير پا ميگذارند؛ در وسيله نقليه عمومي مانند اتوبوسها، سنّتهاي اجتماعي را رعايت نميكنند و بيادبي از خود نشان ميدهند. هنگام سخن گفتن خندههاي بيموقع و شاديهاي نامناسب از خود بروز ميدهند و حركتهايشان به رقص و صحبتهايشان به دعوا و اهانت شباهت دارد و به عواطف ديگران بيقيدند. معرفت عمومي آنان از حد فيلمهاي سينما، برنامههاي تلويزيون، نوارهاي موسيقي و رفتار اجتماعي ايشان از رفتن به كوچه و بازار، دوختن لباسهاي تازه براي جلب توجه ديگران، آرايش موها، رفتن به سينما و ترتيب مجالس شبانه، تجاوز نميكند. اين گروه با خانواده، تواناييها و شرايط آن، اختلاف فاحشي دارند؛ زبان و كلامشان براي پدر و مادر قابل فهم نيست؛ و لذا فكر و انديشهاش، در خانواده و در مدرسه و نه در جامعه هرگز راهنمايي نميشود.(98)
فصل ششم: روشهاي مبارزه با تهاجم و فرهنگ بيگانه
مقابلهگري با ترويج فرهنگ غرب در جامعه اسلامي به موارد زير توجه بيشتر مينمود:
1-تقويت بينش ديني
مَن سَمِعَ فتفكَّرَ، و نَظَرَ فأبْصَر، و انتفعَ بالعِبَر، ثم سَلَكَ جَدَداً واضحاً يَتَجنّبُ فيه الصرعَةَ في المَهاوي. با بصيرت كسي است كه بشنود و بينديشد، نگاه كند و ببيند، از عبرتها بهره گيرد، آن گاه راههاي روشن را بپيمايد و بدين ترتيب، از افتادن در پرتگاهها دوري ميكند.(99) يقين به حقايقي چون آفريدگار جهان، پيامبران الهي و رستاخيز، نوعي تعهّد در انسان پديد ميآورد و هويّت او را در برابر يورش فرهنگي بيگانگان نگاه ميدارد. تقويت باورهاي ديني و پي ريزي بينشي درست بر پايه مذهب مانند سنگري نفوذناپذير، مردم را در برابر هجمههاي فرهنگي دشمن حفظ ميكند و استكبار غرب را ناكام و نااميد ميسازد. بيترديد، چنين ايماني جامعه را به جهتگيري درست رهنمون ميسازد و از كژ رويها و ناهنجاريها باز ميدارد. قرآن در اين باره ميفرمايد: "يهديهم رَبُّهُمْ بايمانهم"؛(100) پروردگارشان به سبب ايمانشان هدايتشان ميكند." زندگي كساني كه سالها در اروپا و امريكا به كسب دانش و تخصّص پرداخته و در همان حال پايبندي خود را به اصول اعتقادي و مباني فكري خود همچنان حفظ كردهاند و پس از بازگشت به ميهن اسلامي نيز مردم را به پيروي از آن فرا خواندند؛ به خوبي روشنگر اين حقيقت است كه ايمان درست و اعتقاد راسخ به اصول دين، انسان را در برابر فرهنگ بيبند و بار غرب مقاوم ميسازد. بر اين اساس، نهادهاي مذهبي مانند حوزههاي علوم ديني، رسالتي سخت بر عهده دارند و بايد به تقويت باورهاي مردم، بيش از گذشته توجّه كنند.
2-شناخت فرهنگ غرب و اهداف آن
از غير هم كيشان خود، دوست صميمي و همراز ميگيرد؛ چرا كه ايشان از تباهي كار شما هيچ كوتاهي نميكنند. دوست دارند كه شما در رنج و زحمت باشيد. دشمني آنها از گفتارشان آشكار در سينههايشان پنهان ميدارند، بيشتر است.(101) بيترديد، شناسايي دشمن و هدفهاي او، نخستين گام مبارزه است. براي رويارويي با يورش فرهنگي نيز بايد فرهنگ مهاجم و ويژگيهاي آن بررسي گردد. در پرتو چنين تحقيق گسترده و همه جانبهاي، انديشمندان جامعه، مردم را در شناخت ردّ پاي انحراف ياري ميدهند. آگاهي از ابراز و شيوههاي مورد استفاده يورشگران، ميتواند مسئولان و رزمندگان جبهه فرهنگي را در خلع سلاح مهاجمان كمك كند و نقشههاي آنان را خنثي سازد.(102)
3-زدودن فقر اقتصادي
ان يكون كفراً؛ فقر و تنگدستي، ممكن است انسان را كافر كند".(103) شايد بتوان تنگدستي را از پليدترين پديدههاي اجتماع به شمار آورد؛ حقيقت ناگواري كه پيشوايان دين آن را به كفر نزديك دانستهاند و دانشمندان از آن به عاملي براي آغاز انحراف و بزهكاري ياد كردهاند. بيترديد، بسياري از ناهنجاريهاي اجتماعي همچون دزدي، ولگردي، گدايي، اعتياد و ... به علت تنگدستي و بيچيزي پديد ميآيد. نگاهي گذرا به بزهكاران و ساكنان ندامتگاهها، ما را بدين حقيقت دردآور رهنمون ميسازد كه شمار بسياري از آنان، در اثر تهيدستي، در اين راه بدفرجام پاي نهادهاند. در هر جامعهاي كه پديده فقر، نمايان گردد، مانند سيلي كن، زيربناي تمامي ارزشهاي انساني را از بن ويران ميكند و كاخهاي كرامت و شرافت آدمي را به ويرانههاي ننگ و بدنامي تبديل ميكند. فقر در كنار پ يدههاي اجتماعي خطرناكي همچون رشوهدهي، فريب كاري، دزدي، حرص و طمع، دست اندازي به دارايي ديگران، كم فروشي، ارزشهاي فرهنگي جامعه را در كام شعلههاي سركش خود خواهد سوزاند.(104) لباس دشمن مرا نپوشيد و غذاي دشمنان مرا نخوريد و به روش دشمنان من رفتار نكنيد كه شما نيز همانند آنان جزء دشمنان من خواهيد شد!
5. مبارزه با تجمّلگرايي
حنيف - استاندار خود در بصره - مينويسد: أَلا و اِنَّ لِكُلِّ مأمومٍ اماماً يَقْتَدي به وَ يَسْتَضييءُ بنور عِلمِهِ، ألا و اِنَّ امامَكُمْ قَدْ اِكْتَفي مِنْ دنياهُ بِطِمْرَيْهَ، و مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيهِ و. آگاه باش، براي هر پيروي، پيشوايي است كه بايد از او پيروي كند و از علم او نور بگيرد. هشيار باش، امام شما از دنيايش به دو لباس كهنه، و از خوراكش به دو قرص نان كفايت نموده است.(105) امام خميني(ره) در زمينه ساده زيستي و پرهيز از تجملگرايي ميفرمايد: امروزه اثر مستقيم روحيه تجملگرايي بر واردات كالاهاي مصرفي لوكس و پيروي از مدهاي گوناگوني كه حجم انبوهي از فرهنگ و ارزشهاي غربي را يدك ميكشند، بر كسي پوشيده نيست. نگاهي به زندگي روزانه مرفهين بيدرد، نشانگر اين واقعيت است كه پيروزي از مُد، حتي در شيوه خوراك آنان نيز دگرگوني پديد آورده است. البته زيان روحيه رفاه جويي و تجملگرايي تنها در تغير شيوه پوشش، خوراك و رفتارهاي اجتماعي و شخصي آشكار نميشود، بلكه در بالا رفتن ميزان بزهكاريها و زير پا نهادن اصول اخلاقي نيز، اثري شگرف دارد. افزايش خواستههاي افراد كه در سايه چنين روحيهاي پديد ميآيد، انگيزهاي نيرومند براي سرقت، كلاهبرداري، رشوه و ... به شمار ميآيند.(106) از اين رو، در مبارزه فرهنگي، زدودن روحيه تجمّل گرايي از اجتماع، بايد به طور جدّي مورد توجّه قرار گيرد. و آثار منفي آن براي جامعه تبيين گردد تا جامعه آگاهانه به مسائل بينديشد و از رويآوردن و تسليم بيچون و چرا در برابر امواج ويرانگر اين شبيخون فرهنگي در امان بماند.(107)
6-ازدواج
حَداثَةِ سِنِّهِ عَجَّ شيطانُهُ: يا وَيْلَهُ! عَصَمَ مِنّي دينَهُ. هر جواني كه در دوره جوانياش زدواج كند، شيطانش فرياد بر ميآورد: اي واي (بر من)! او دين خود را از (گزند) من حفظ كرد.(108) يكي از نيرومندترين غريزههاي انساني، نيروي جنسي است. اين نيرو كه از ابتداي كودكي در وجود آدمي نهفته است، تا زمان بروز نشانههاي بلوغ، هم چنان آرام و بيحركت است. اما با شروع دوران نوجواني، آرام آرام زمان بيداري و شكفتگي آن فرا رسد و نوجوان را زير تأثيرهاي شديد خود قرار ميدهد. به گونهاي كه جوان، خود را در چنگال اين غريزه تقريباً بيدفاع و ناتوان و بياراده و اقتدار شخصي احساس ميكند. اگر اين غريزه، به صورت معقول و شرعي برآورده شود، سبب آرامش خاطر، رشد عاطفي، سلامت رواني و نيز استمرار حيات بشري ميگردد و اگر امكان ارضاي صحيح و آگاهانه آن فراهم نيايد، به صورت انحرافات جنسي، كامجويي، خودارضايي، استمنا، همجنس گايي، بيبند و باري جنسي (آنارشيسم جنسي) و در نتيجه دوري از خدا و روي آوري به كارهاي خلاف شرع و ... در مييابد و سلامت رواني و جسمي فرد و جامعه را بر هم ميزند و پيآمدهاي ناگواري را به همراه خواهد داشت.(109) غريبان با شناخت دقيق اين شرايط و ويژگيهاي سني، عاطفي، رواني نوجوانان و جوانان و نيز شناخت شرايط اقتصادي و اجتماعي و سياسي جامعه كوشيدهاند از اين نياز طبيعي بيشتري سوء استفاده را براي عملي كردن اهداف خويش به عمل آورند. آنان با بهرهگيري از كليه امكاناتشان مانند: ماهواره، فيلمهاي ويدئويي و سينمايي، رمانها و مجلهها و عكسهاي مبتذل، امكانات رايانهاي [اينترنت]، تبليغات تجاري و حتي مواد غذايي تهييج كننده غريزههاي جنسي، ميكوشند تا هويّت فرهنگي و تعادل شخصيّتي افراد را مسخ كنند و زمينه را براي سلطه فرهنگي خويش هموار سازند. اين جنبه از هجوم بيگانگان در سالهاي اخير به حدّي گسترش يافته است كه بسياري از مردم، تهاجم فرهنگي را به معناي بيبند و باري جنسي تلقّي ميكنند.(110)
7-پيشگيري از نفوذ عوامل فرهنگي دشمن
هر كس در برآوردن نياز خود از دشمن ياري جويد، از رسيدن به آن نياز، بيشتر باز ميماند.(111) عناصر خود فروخته فرهنگي، روزنامهها و مجلههاي گمراه كننده، فيلمهاي مبتذل و ... نمونههايي از عوامل فرهنگي دشمن به شمار ميآيند. نگاهباني از ارزشهاي الهي، نيازمند بينشي ژرف است تا در پرتو آن، همه عوامل فرهنگي غرب، شناسايي و مراقبت شده و در صورت لزوم، طرد و منزوي گردد. مطبوعات بايد در چارچوب قانون فعاليت كنند و هرگز نبايد عامل ترويج فرهنگ غرب گردند. امام امّت(ره) ميفرمايد: اكنون وصيّت من آن است كه نگذارند اين دستگاههاي خبري و مطبوعات و مجلّهها، از اسلام و مصالح كشور، منحرف شوند و بايد بدانيم كه آزادي به شكل غربي آنكه موجب تباهي جوانان و دختران و پسران ميشود، از نظر اسلام و عقل محكومت است و تبليغات و مقالات و سخنرانيها و كتابها و مجلّاتِ برخلاف اسلام و عفّت عمومي و مصالح كشور، حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگيري از آنها واجب است. و از آزاديهاي مخرّب بايد جلوگيري شود؛ از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسير ملّت و كشور اسلامي و مخالف با حيثيّت جمهوري اسلامي است. به طور قاطع اگر جلوگيري نشود، همه مسئول ميباشند.(112) ايشان هم چنين هشدار ميدهند كه: اگر در اساتيد كسي پيدا شد كه ميخواهد انحراف ايجاد كند، او را ارشاد، و اگر نشد از خود و كلاس خود طرد كنند.(113)
8-به كارگيري همه ابزارهاي ممكن براي دفاع فرهنگي
لَهُمْ ما اسْتَعْطُمْ مِن قوَّةِ؛(114) هر چه در توان داريد، براي مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازيد." اگر دشمن براي شكست ما به هر وسيله ممكن چنگ ميزند، ما نيز بايد از هر وسيله مشروع در جهت پاسداري از فرهنگ اسلامي خويش بهره گيريم. براي اين هدف بايد از يك سو، امكانات فرهنگي، هنري و ورزشي توسعه يابد، تا جوانان به تفريحهاي سالم روي آورند، و از سوي ديگر، بايد همه كوششهاي فرهنگ و ... در دفاع از ارزشهاي الهي به كار رود امام خميني(ره) در اين باره ميفرمايد: در رژيم سابق تمام چيزها، خصوصاً فرهنگ و هنر، محتوايش عوض شده بود؛ يعني كسي كه نام سينما را ميشنيد، خيال ميكرد كه آن جا بايد مركز فساد و سوء اخلاق و مركز مخالفت با همه چيز باشد. و يا كلمه تئاتر در ذهن انسان چيز مبتذلي بود كه از آن بهره فساد برده شود. هكذا همه چيز ديگر. عمده اين است كه، ذهن اين جوانها و حتّي پيرها و روشنفكرنماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم و اين وطر نيست كه در همه چيز دستمان را پيش ديگران دراز كنيم ... بنابراين، مدّتها بايد زحمت بكشيم و باور كنيم كه خودما دارايي فرهنگ بزرگ انساني با ارزشهاي اسلامي هستيم. و اگر امروز كمبود نيروهاي انساني هست، به خاطر همين است كه افكار به آن طرز تفكّر عادت كرده است. لذا ساختن تئاتري كه مطابق با اخلاق انساني - اسلامي باشد، زحمت دارد و سينما هم اگر بخواهد چنين باشد، نيازمند به صرف مدّتها وقت است و هرگز در متن سينما و تئاتر نوشته نشده است كه بايد مركز فساد باشد.(115)
9-تدوين معيارهاي جديد براي ارزيابي آثار فرهنگي
كوششهاي جامعه در مسير فرهنگ الهي، تلاشي همه جانبه و ديرپا ميطلبد. دستاندركاران فرهنگي، براي دستيابي به اين هدف، هم معيارهاي جديدي براي ارزيابي آثار فرهنگي - هنري فراهم كنند؛ زيرا هرگز معيارهاي دشمن با معيارهاي فرهنگي ما يكسان نيست و هم بايد از توانايي جوانان مؤمن در پاسداري از ارزشهاي الهي سود برد و از منزوي ساختن آنان به دليل تازه كار بودن و به دست نياوردن جايزه در جشنوارههاي غربيان پرهيز كرد. مقام معظم رهبري در اين باره ميفرمايد: ميدان بدهيد به همه و هر كسي كه ميخواهد براي اين امّت كار كند. ما ميگوييم اجازه منزوي شدن عناصر خودي را ندهيد ... من ميگويم اگر ميخواهيد هنر اين كشور رشد و اعتلا پيدا كند، به هنرمند جوان مؤمن تكيه بكنيد. او ميتواند از اسلام و انقلاب و كشور دفاع كند.
10-گسترش امر به معروف و نهي از منكر
فرهنگي در برابر يورش دشمنان، همچنين نيازمند بيداري امت اسلامي است. قرآن ميفرمايد: ولْتَكُنْ مِنكم اُمَّةٌ يَدْعُونَ الي الْخَيْرِ وَ يأمُروُنَ بِالْمَعْروُفِ وَ يَنْهُونَ عنِ الْمُنْكَرِ وَ اُولئكَ هُمُ الْمُفْلِحون."(116) بايد از از شما (مسلمانان) گروهي باشند كه (مردم را) به كردار نيك فرا خوانند و امر به معروف و نهي از منكر كنند و آنان رستگاراناند. بيترديد اگر همه مردم، به اين اصل مهم پايبند باشند و هر كس در حوزه زندگي خويش، زشت كاران را از زشتي باز دارد و به كردار نيك توصيه كند، دشمن هرگز در نفوذ فرهنگي خود، موفّق نخواهد بود. رهبر فرزانه انقلاب حصرت آيةاللَّه خامنهاي با اشاره به اهميّت اين موضوع، ميفرمايد: مسئله امر به معروف، تكليف هميشگي مسلمانهاست. جامعه اسلامي به امر به معروف و نهي از منكر زنده ميماند. قوام حكومت اسلامي به امر به معروف و نهي از منكر است. منكرات، هم اخلاقي، هم سياسي و هم اقتصادي است. همه جا هم جاي نهي از منكر است. يك دانشجو هم ميتواند در محيط درس و علم، نهي از منكر كند. يك كارمند شريف هم در محيط كار خود ميتواند نهي از منكر كند. يك كاسب مؤمن هم در محيط كار خود ميتواند نهي از منكر كند. يك هنرمند هم با وسايل هنري خود ميتواند نهي از منكر كند.
11-بهرهبرداري مناسب از هنر
اللَّهَ جميلٌ يحبُّ الجَمالَ و يُحِبُّ أَنْ يَري اَثَرَ نِعمَتِهِ علي عبدِه، خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و دوست دارد كه نمود نعمتش را در بندهاش ببيند.(117) فطرت زيباييجويي و كمالخواهي، موهبتي است الهي كه در سرشت انسانها، به امانت نهاده شده است. همه انسانها در هر زمان و مكاني و در هر موقعيّت اجتماعي و شرايط سنّي، زيبايي را دوست دارند، ولي كودكان و نوجوانان بيش از ديگران، از زيباييهاي ظاهري لذّت برده و از لطافت آن بهرهمند ميشوند. روح لطيف و فطرت پاك نوجوانان و جوانان در همه حال، پذيراي زيبايي است. در آموزش و پرورش جديد، با درك ضرورت نياز عاطفي و روان دانشآموزان، بر گسترش زيبايي و استفاده از هنر و فعاليّتهاي هنري تأكيد فراوان ميشود. هنر ميتواند به عنوان يك روش فرهنگي - تربيتي مورد بهرهبرداري قرار گيرد. بسياري از پيامهاي مهم را ميتوان با استفاده از برنامههاي هنري به صورت مستقيم يا غير مستقيم، به دانشآموزان عرضه كرد؛ حتي فراتر از آن، امروزه از هنر در تأمين و عموميت بخشي بهداشت رواني دانشآموزان استفاده ميشود. همچنين از آن براي شناخت و درمان ناهنجاريهاي روحي - رواني نوجوانان و جوانان بهره ميگيرند. چنان كه روانشناسان و روانكاوان مباحث "روانشناسي هنر"، "هنر درماني" و به كارگيري نمايش، در روان درماني را مورد تجزيه و تحليل قرار دادهاند.(118) دستاندركاران فرهنگ مهاجم غرب، با درك تواناييهاي فراوان هنر و برنامههاي هنري كوشيدهاند گيراي هنري عرضه كنند. آنان همانگونه كه كالاها و توليدات خود را با بهترين بستهبنديها و جذابترين رنگها و فريبندهترين تبليغات ارايه مينمايند، همچنين انديشههاي گوناگون انسان مدارانه و دنياپرستانه خود را به شكلي فريبنده و تحريكآ يز به ذهن ملّتهاي ديگر القا ميكنند و به طور معمول براي پرجاذبهتر شدن آثار هنري خود، آنها را با مسائل جنسي و شهواني يا عوامل خشونتآميز و نگران كننده همراه ميكنند. به گونهاي كه هنر امروز غرب، با بيبند و باري، سكس و خشونت مترادف شده و وجه تمايز آن از ديگر هنرها گرديده است.(119) براي مقابله با هجوم فرهنگي غرب، بايد از هنر و برنامههاي هنري بيشترين بهره را گرفت و باور داشت كه هيچ پيامي تا در غالب هنري عرضه نگردد، پايدار و جاويد نخواهد ماند. پيام زيبا، قالب زيبا هم ميخواهد تا بر دل نشيند.
12-استفاده از تربيت بدني
طبيعي هر فرد و جامعه سالمي است و ميتواند زمينهساز سلامت رواني و عاطفي آنان گردد. در روايتها نيز به ورزشهايي مانند اسبسواري، تيراندازي، شنا و ... توصيه شده است. معمولاً ضعف و سستي بدن، موجب آسيبپذيري روان ميگردد و خمودي، بيحوصلگي، كسالت و زبوني را به همراه ميآورد. گفتهاند: "عقل سالم در بدن سالم است". به همين دليل، تأمين بهداشت و سلامت جسمي دانشآموزان در دوران تحصيل، از وظيفههاي اصلي آموزش و پرورش به شمار ميآيد.(120) اساساً تمام فعاليتهاي آموزشي و تربيتي در مدرسهها با فرض سلامت جسمي - روحي دانشآموزان طراحي و اجرا ميشود و براي كودكان و نوجواناني كه از نعمت سلام محروماند، آموزش و پرورش كودكان استثنايي تدارك ديده شده است. ميزان سلامت دانشآموزان، در رشد پيشرفت تحصيلي آنها تأثير ميگذارد. هر چه دانشآموز سالمتر، بانشاطتر، و شادابتر باشد، فراگيري و رشد، سريعتر و متعادلتر صورت ميگيرد و زحمتهاي اولياي خانه و مدرسه و سرمايه گذاريهاي ملّي، بيشتر به نتيجه ميرسد و بهرهوري بالاتر ميرود. در مقابل هر چه اين گروه، سلامت كمتري داشته باشند، كسالت و خمودي بيشتر ميگردد. در نتيجه، افت تحصيلي و مشكلات رفتاري افزونتر ميشود. انبات انرژي جواني و برآورده نشدن معقول آن، ميتواند زمينه ناهنجاريهاي فردي - اجتماعي را به همراه داشته باشد. غربيها از گذشته از ورزش و ميدانهاي ورزشي به عنوان ابزار تهاجمي خويش بهره گرفتهاند. آنان با به كارگيري ابزارهاي تبليغاتي گوناگون و پيشرفته، فضاي ورزشي مورد نظرشان را به وجود آورده و پيامهاي فرهنگي، تجاري و اجتماعي خود را با استفاده از قهرمانان ورزشي، به چشم و گوش جهانيان القا مينمايند. بنابراين، يكي از روشهايي كه ميتواند در برخورد با هجوم بيگانگان و نيز تأمين سلامت فردي و اجتماعي مؤثر باشد، فعاليتهاي ورزشي است كه براي بهرهگيري مناسب از اين روش در مدرسهها، موارد ذيل پيشنهاد ميشود: 1. درس ورزش جدي گرفته شود؛ 2. مناسبسازي حياط مدرسه براي اين منظور؛ 3. ساخت و تجهيز مكانيهاي مناسب ورزشي در خارج از مدرسه؛ مانند سالنها و كانونهاي ورزشي فعّال؛ 4. تأكيد اصلي بر ورزش همگاني و عمومي؛ 5. تشكيل انجمنها و گردهماييهاي ورزشي.(121)
13-اشتغال سازنده و مفيد
باشد و از دسترنج ديگران بخورد. و نيز از اين كه انسان خود را اجير ديگران گرداند، نهي شده و برخي از عالمان آن را مكروه دانستهاند. عمّار ساباطي از امام صادق(ع) پرسيد: الرّجُلُ يَتَّجُر، فاِنْ هُوَ آجَرَ نفسَهُ اُعْطِي ما يُصيبُ في تَجارَتِهِ فقال: لا يُؤاجِرُ نفسَهُ و لكِنُ يَستَرْذِقُ اللَّه عَزَّوجَلَّ وَ يتَّجِرُ فاِنَّهُ اِذا آجَرَ نَفسَهُ خَطَرَ علي نفسه الرزقَ. مردي كه بازرگاني ميكند، اگر خود را به اجاره دهد، به او آن مقداري كه در تجارت به دست ميآورده داده ميشود. حضرت فرمود: خود را اجير نكند، بلكه از خداوند بلندمرتبه درخواست روزي نمايد و خود تجارت كند؛ زيرا اگر او خود را اجاره دهد، روزي را بر خود منع كرده است. يكي از عوامل مهم در سلامت فرد و جامعه، اشتغال سازنده و كار مفيد است. اشتغال سازنده زمينه شكوفايي استعدادها و بروز خلاقيتها و نوآوريها را فراهم ميآورد. كار و تلاش، شرايط را براي رشد و پيشرفت جامعه هموار ميسازد. بيكاري زمينه تنبلي، سستي، افسردگي و سنگدلي را فراهم ميآورد و گسترش آن در جامعه به افزايش فقر و ناتوانايي و در نتيجه ازدياد فساد و فحشا و سرانجام كفر ميانجامد. نداشتن اشتغال ذهني، تخيلگرايي منفي، آلودگي فكري، آسيبپذيري سلامت رواني و عاطفي را به همراه دارد. و نيز نداشتن اشتغال جسمي ركود و سستي و تنبلي و بيماري جسمي را در پي دارد. به همين دليل، در فرهنگ تربيتي اسلام كار به عنوان يك عاملسازنده قلمداد گشته و بيكاري و فقر به شدت نفي شده است(122) چگونگي گذران اوقات فراغت ميتو ند دو نتيجه متضاد بر جاي گذارد: اگر در فراغت جوانان و نوجوانان، مانند تعطيليهاي تابستاني، بدون برنامهريزي و هدايت نشده، سپري گردد، آسيبهاي فراوان رواني، اجتماعي و حتّي سياسي به همراه ميآورد و اگر تعطيليها با برنامه و هدايت شده سپري شوند، زمينه شكوفايي استعداد و بالندگي شخصيتها فراهم ميآيد.
14-تربيت سياسي - اجتماعي
اَلْعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيهِ الكَوابِس(123) فردي كه آگاه به زمان خويش است، مورد تهاجم دشواريها و كژيها قرار نميگيرد. استقلال سياسي همانند استقلال اجتماعي و اقتصادي در پرتو استقلال فرهنگي به وجود ميآيد و دوام مييابد. كسي كه دلداده و شيفته فرهنگ و ارزشهاي اجتماعي بيگانگان است، بدون ترديد توان و نيروي دفاع از منافع خويش را از دست ميدهد. از سوي ديگر، استقلال سياسي نيازمند حضور آگاهانه مردم در صحنههاي سياسي - اجتماعي و نيز مشاركت آزادانه و همراه با شعور و آگاهي آنان در كارهاي مهم. جامعه ميباشد تا در پرتو اين مشاركت و ارتباط نزديك و صميمي حاكمان با مردم، دولتمردان با قدرت از استقلال سياسي كشور پاسداري كنند. در فرهنگ اسلامي ديانت عين سياست و سياست عين ديانت است؛ البته "همبستگي دين و سياست به معني وابستگي سياست به دين است"(124) مسلمان واقعي، به جريانهاي سياسي - اجتماعي خويش آگاه است و با عقلانيّت و تدبّر در برابر آنها واكنش نشان ميدهد. از اين رو، نخست بايد جوانان را با اطلاعرساني سالم و به موقع، از طريق رسانههاي گروهي و سخنرانيهاي ديني - سياسي آگاهي دارد و آنان را نسبت به تصميمهاي گرفته شده، توجيه نمود. جواني كه از مسايل كشور هدفهاي آن و از آرمانهاي انقلابي كشورش آگاهي داشته باشد، مسئوليت خويش را در جامعه باز شناخته براي اجراي آن تلاش ميكند و به عملكرد حاكميت و حاكمان جامعه با دقت، حساسيت نشان ميدهد و نميتواند به رويدادهاي مسلمانان و جهان اسلام بيتفاوت باشد.
15-گسترش فرهنگ نماز
المُنْكَر(125)؛ به يقين نماز از بديها و زشتيها باز ميدارد." نماز، تجلّي دوستي و محبت به خداوند كريم است. نماز، فرياد انسان گناهكار و اعلان پذيرش مطلق حاكميت لهي است. نماز، نفي الهها و معبودهاي غير حقيقي، خيالي، عاطفي و كفرآميز است. نمازگزار، به زيور خوبيها و زيباييها آراسته و از غيار كژيها و زشتيها پيراسته است. در مكتب توحيد، اقامه نماز، روشي براي بازداري از فحشا و فساد است. نمازگزار به كج انديشي، سُست باوري بدرفتاري و ... دچار نميشود. اجتماع نمازگزاران نيز ضعف و زبوني و سلطهپذيري را نخواهد پذيرفت. بنابراين، بر اساس آموزه قرآن كريم، براي ايستادگي در برابر هجوم ويرانگر دشمنان، بايد به نماز تمسك جست و براي برپاداشتن آن در زندگي فردي و اجتماعي به پا خاست.
روششناسي هدايت نسل جوان
است. اين مسئوليت به ويژه بر عهده رهبران ديني جامعه اسلامي است. در دين مقدس اسلام مسئوليتها مشترك است؛ يعني افراد مسئول يكديگرند و در مسئوليت هايي يكديگر شريكند: "كُلّكُم راعٍ و كُلُّكُم مسئول عن رَعيَّتِهِ"(126) بلكه نسلها مسئول يكديگرند. هر نسل، مسئول نسل بعدي است كه دين خدا و هدايت الهي را كه از نسلهاي گذشته به دست آنها رسيده است، حفظ كنند و به نسلهاي آينده برسانند. بايد دقت شود كه هدايت يك فرد يا يك نسل در همه احوال و شرايط يكسان نيست، بلكه شكلها و شرايط گوناگون دارد؛ يعني يك نسخه مشخص ندارد كه درباره همه افراد و همه نسلها، و در همه زمانها به يك شكل پيچيده شود. از اين رو، در هر زمان و در هر شرائطي بايد در چگونگي و روش هدايت فرد يا جامعه، به دقّت انديشيد.(127) شهيد مطهري مسئوليت دينداران و عالمان ديني را بر دو نوع ميداند: 1. مسئوليت شكلي: يعني شارع مقدس، بعضي از تكليفهاي ديني را با شكل، اجزا و شرايط مشخص از دينداران خواسته است و دينداران بايستي بدون تصرف، به همان شكلي كه دين از آنها خواسته است، تكليف را به جا آورند؛ مانند نماز، روزه و حج. اين گونه تكاليف را "تعبّدي" گويند. 2. مسئوليت نتيجهاي: شارع مقدس از ديندار و عالم ديني تنها نتيجه خواسته است. فرد ديندار و عالم ديني مسئول به دست آوردن نتيجه است؛ يعني دين براي رسيدن به نتيجه، روش ثابت و معيّني را تعيين نكرده است. به اعتقاد شهيد مطهري رهبري نسل جوان، از نوع دوم است؛ دين از دينداران و عالمان ديني تنها رهبري نسل جوان را خواسته است، ولي براي هدايت او وسيله و روش ثابت و ج ويدي معين نكرده است، بلكه يافتن روشهاي رهبري را در هر زمان و در هر شرايط، بر عهده عالمان ديني نهاده است. مانند جهاد در اسلام، كه مسلمانان موظفاند از حوزه اسلام دفاع كنند ولي ابزار وسيله آنكه با شمشير، تفنگ يا وسائل ديگر باشد، مشخّص نشده است. مسلمانان موظفاند بهترين وسيله را براي اين كار فراهم كنند: "و اعِدُّوا لهم ما استطعتم من قوةٍ." عالمان ديني با بهرهگيري از هدايتهاي دين و شناخت نازها، پرسشها و خواستههاي نسل جوان، روشهايي را براي هدايت اين نسل برگزينند. لذا هدايت نسل جوان، ميتواند با توجه به زمان، مكان، فرهنگ، شرايط و افراد، گوناگون باشد. قرآن كريم نيز براي رهبري و هدايت انسان، سه روش حكمت، موعظه، و جدل را پيشنهاد ميكند: اُدعُ اِلي سبيل رَبِّكَ بالحكمةِ و المَوْعظةِ الحَسَنةِ و جادِلْهُم بالّتتي هي أَحْسَن(128) راز اختلاف معجزههاي پيامبران الهي را نيز در همين نكته بايد جست و جو كرد. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: اِنّا معاشِر الْاَنْبِياء اُمِرْنا ان نُكَلِّمَ الناسَ علي قدر عُقُولهم مأموريت ما گروه پيامبران اين است كه با مردم به اندازه فهم و دركشان سخن بگوييم. بنابراين، پيامبران با همه، به يك روش و زبان سخن نگفتهاند: به قول مولوي: پست ميگويم به اندازه عقول عيب نَبوَد اين، بُود كار رسول به همين دليل استاد شهيد مرتضي مطهري ميفرمايد: مهمتر از اين كه طرحي براي اين نسل تهيه كنيم، اين است كه اين فكر در ما قوّت بگيرد كه مسئله رهبري و هدايت از لحاظ كيفيت عمل در زمانهاي متفاوت و در مورد اشخاص متفاوت فرق ميكند، و ما بايد اين خيال را از سر خود بيرون كنيم كه نسل جديد را با همان مِتد قديم رهبري كنيم.(129) مسائل رهبري با روان بشر سر و كار دارد. جلب همكاري روانها و به حركت درآوردن آنها به سوي هدفي مقدس و عالي، مهارت و ظرافت فوقالعاده ميخواهد. امروزه پس از پيشرفتهاي حيرتانگيز روانشناسي و جامعهشناسي انسانشناسي، هنگامي كه سير رهبري اوليا را مطالعه ميكنيم، ميبينيم بر دقيقترين ملاحظات رواني و به اصول دقيق علمي رهبري منطق است.(130)
فهم زبان و منطق نسل جوان
درباره انگور از زبان مولوي شنيدهايم كه به دليل نفهميدن زبان يكديگ و نبود يك زبان با يكديگر درگيري شده بودند. در حالي كه هر سه، يك مطلب را ميگفتند. از اين رو، براي ايجاد ارتباط با جوان، فرا گرفتن منطق و زبان او ضروري است؛ زيرا اگر عالم ديني زبان و منطق نسل جوان خود را نداند، اول اين كه نميتواند گفتهها و خواستههاي او را بفهمد و به پرسش و نياز او پاسخ بگويد؛ دوم اين كه به دليل همين درك نكردن ممكن است با او درگير شده و با او دشمني كند. در نتيجه، نميتواند او را هدايت و رهبري كند. اگر مشكلي در راهنمايي اين نسل باشد، بيشتر در فهميدن زبان و منطق او و رو به رو نشدن با او، با منطق و زبان خودش است. به اعتقاد شهيدمطهري، عالمان ديني، اگر با نسل جوان آشنا باشند، خواهند يافت كه اين نسل، بر خلاف آنچه كه نخست به نظر ميرسد، لجوج نيست و آمادگي زيادي براي دريافت حقايق ديني دارد. ايشان در تأييد اين مطلب مينويسد: اين بنده خدا را سپاسگذار است كه احساس ميكند فعاليتهاي قلمي ناقابل او چه در جرائد و مجلات و چه به وسيله كتاب مسئله حجاب اثر خوبي داشته است. نشر اين كتاب تأثير فراواني در اصلاح عقايد و افكار اين نسل داشته است. حتي بعضي از بانوان به اصطلاح متجدد، در وضع خود تجديد نظر كردهاند.(131) نكته مهم ديگري كه استاد مطهري، براي هدايت نسل جوان مورد توجه قرار ميدهد، اهل عمل بودن هدايت كنندگان نسل جوان است. قرآن كريم ميفرمايد: يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون كَبُرَ مقتاً عنداللَّه ان تقولوا ما لا تفعلون.(132) اي كساني كه ايمان آوردهايد! چرا سخني ميگوييد كه عمل نميكنيد؟! نزد خداوند بسيار موجب خشم است كه سخني بگوييد كه عمل نميكنيد
تعداد بازدید از این مطلب: 335
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.»
شهدای دانشمند هسته ای ایران، سند مظلومیت ایران اسلامی هستند. دانشمندانی که با ویژگی های مشترک، اهداف هماهنگ و تلاش های مستمر در مسیر زنده نگه داشتن چرخه هسته ای کشور گام برداشتند.
اولین ویژگی مشترک این شهیدان وطن پرستی بود. آنان به رغم تهدیدهایی که می شدند، تا زمانی که جانشان را فدا کردند و بزرگ ترین دارایی شان را در این راه تقدیم کردند، به وظیفه خود به بهترین شکل عمل کردند.
وی دومین ویژگی بارز این شهیدان، تعهد و مسئولیت پذیری آنان بود. همه این افراد تا پای جان، پای مسئولیتی که به آنها محول شد، از هیچ کوششی دریغ نکردند و تا لحظه آخر ماندند و کار کردند و به پیشرفت علم و تکنولوژی این کشور کمک کردند.
سومین ویژگی مشترک این شهیدان، خصیصه بارز تسلط بر علمشان بود، تمام آنها از دانشگاه های کشورهای پیشرفته دنیا پیشنهاد داشتند، اما به خاطر عشق و علاقه به وطن این پیشنهادها را رد کردند و ترجیح دادند که از تخصص خود برای کشورشان استفاده کنند.
ویژگی چهارم این شهیدان که ویژگی بارز و علت شهادت آنها بود، پیوندی بود که بین علم، تحقیق و عمل بر قرار کردند، همه این افراد دارای مقالات برجسته علمی - پژوهشی در داخل و خارج کشور بودند، از لحاظ بحث های علمی بسیار فعال و افراد قوی بودند اما با این حال اینها در حد تئوری باقی نماندند و این تئوری را به عرصه عمل درآوردند.
شهدای هسته ای ایران نماد پیشرفت، علم و آمیختگی علم، ایمان، شجاعت، خون و شهادت هستند که جوانان با بصیرت ایران باید راه آنها را ادامه داده و با پیشرفت روز افزون در عرصه علم و فناوری انتقام خون آنها را از دشمنان و معاندان نظام اسلامی پس گیرند.
شهادت پاداش این غیور مردانی بود که با جهاد علمی خود، چراغ علم و روشنایی را در سنگر دانشگاه پرفروغ نگه داشتند و در نهایت با اهدای خون خود، درخت انرژی هسته ای ایران را آبیاری کردند. شهادت بر این مردان آسمانی مبارک باد.
تعداد بازدید از این مطلب: 408
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
شهید مصطفی احمدی روشن در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۸ در روستای سنگستان استان همدان متولد شد. وی دوران کودکی خود را در خانواده ای فقیر گذراند. خانواده وی در محله ای واقع در پشت امامزاده یحیی همدان به نام محوطه آقاجانی بیگ و در خانه ی اجاره ای و قدیمی، با امکاناتی اندک زندگی می کردند. پدر وی راننده مینی بوس بود و در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سال های بسیاری را به مبارزه با دشمن بعثی پرداخت. وی تحصیلات خود را در زادگاه خویش آغاز کرد. دوره تحصیلی راهنمایی را با رتبه عالی از مدرسه خیام همدان فارغ التحصیل شد و به دبیرستان ابن سینا رفت. شهید احمدی روشن هشتاد و پنجمین شهید دبیرستان ابن سینای همدان است. پس از آن نیز در آزمون سراسری سال ۷۷ شرکت کرد و وارد دانشگاه صنعتی شریف تهران شد و سپس در سال ۸۱ از این دانشگاه فارغ التحصیل شد.
–
آشنایی بیشتر با این شهید بزرگوار در ادامه متن
–
وی دانش آموخته رشته مهندسی پلیمر از دانشگاه صنعتی شریف بود. شهید احمدی روشن با سن پایین حدود ۳۲ سال، دارای مقالات متعدد علمی در رشته پلیمر بود. وی در سال ۱۳۸۰ش و در دوران تحصیل خود در این دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جدا سازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام می شد، همکاری داشت.او همچنین دارای چندین مقاله ISI به زبان های انگلیسی و فارسی بود و در زمان شهادت دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار می رفت که مسئولیت معاونت بازرگانی سایت هسته ای نطنز را نیز به عهده داشت. به گفته دوستانش وی شخصی ولایتمدار و از شاگردان آیت الله خوشوقت استاد اخلاق تهران بود. شخصی شوخ و باصفا و در عین حال مدیری جدی و قاطع. سرانجام این مرد الهی در ۲۱ دی ۱۳۹۰ پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران، میدان کتابی ترور شد. از شهید احمدی روشن یک فرزند به نام «علی» به یادگار مانده است. روحش شاد و یادش گرامی
زندگی نامه شهید رضایی نژاد
ایشان از همان اویل کودکی در سخن گفتن و دیگر اعمال خود ،نبوغ خود را به اطرافیان نشان داد. وی همچنین به واسطه ی اینکه جثه اش ظریف تر و کمی ریزتر از هم سن و سالانش بود همراه با متولدین ۱۳۵۷وارد دوره ابتدائی شد و همیشه با هوش و توانایی خود معلم و دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می داد. ایشان کلاس سوم ابتدائی را طی تابستان گذراند و دیگر سالهای دوره ابتدائی شاگرد اول و نماینده کلاس بود. در دوره راهنمایی با توجه به ظرفیت هوشی بسیار بالای داریوش ،مقطع دوم را نیز در تابستان گذراندو با توجه به این سرعت بالا در کسب مدارج علمی توانست پیش از همکلاسی های خود دوره متوسطه را به پایان رساند و در تیرماه۱۳۷۳دیپلم خود را در رشته ریاضی دریافت نمود. .دکتر داریوش رضایی نژاد چندین بار در مسابقات علمی استان ایلام مقام اول را کسب کرد.
–
–
–
–
آشنایی بیشتر با این شهید بزرگوار در ادامه متن
–
وی همچنین در مهر ماه ۱۳۷۳در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در دانشگاه پذیرفته شد.ایشان به وجود پذیرش در بسیاری از رشته های مهندسی در دانشگاه های معتبر تهران ،اصفهان ،شیراز و……….بنابر انتخاب خود وارد دانشگاه صنعتی مالک اشتر اصفهان شد. شهید والامقام دکتر داریوش رضایی نژاد با وجود نبوغ ذاتی در امور کارگاهی و آزمایشگاهی که از ویژگی های تمامی نوابغ و مخترعان است در تحصیل و پذیرش و اجرای آکادمیک نیز بسیار منظم و کوشا بود.ایشان ضمن فراگیری و کسب تجربه در رشته خود ،در زمینه استفاده از رایانه و علوم کامپیوتری بسیار توانا بود.با داشتن چنین توانایی های ،داریوش بزرگ توانست در مدت هفت ترم وبا رتبه اول و به عنوان دانشجوی برتر دانشگاه، از دانشگاه خود فارغ التحصیل شود. شهید دکتر داریوش رضایی نژاد به محض فارغ التحصیلی به عنوان پژوهشگر در مراکز مهم تحقیقاتی و علمی کشورمشغول به کار شد .در عرصه ای که فعالیت داشت توانایی فراوانی داشت و نبوغ وتلاش خود را در مسیر خدمت به وطن خویش قرارداد .در همان نخستین سال شروع به کار ،در آزمون کارشناسی ارشد سال۱۳۷۸ در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در دانشگاه دولتی ارومیه پذیرفته و مشغول به ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد شدند. ایشان در تیر ماه سال ۱۳۷۹ ازدواج نمود و صاحب یک فرزند دختر به اسم آرمیتا گردید که؛ قبل از ۵سالگی و در برابر دیده گانش شاهد پرپر شدن پدر عزیزش بود. شهید گرانقدر در طول خدمت پربار خود چندین مقاله در حوزه تخصیصی خود نگاشت و بسیاری ازطرح های تحقیقاتی را رهبری و اجرا نمود. در پی همین فعالیت های علمی از دانشگاه های متعدد اروپایی جهت ادامه تحصیل و فعالیت پژوهشی از وی دعوت به عمل آمد.این دانشمند مهین پرست به رغم همه این فرصت ها به واسطه عشق به این آب وخاک و روحیات خاص خود که همیشه خود را نمونه یک ایرانی وطن پرست می دانست،به همه آنها نه گفت . شهید داریوش رضایی نژاد در چند سال اخیر ضمن تدریس و انجام فعالیتهای تحقیقاتی مسئول اجرای بسیاری از طرح های تحقیقاتی در دانشگاه های تهران،شهید بهشتی و خواجه نصیرالدین طوسی بودند. لازم به توضیح است شهید رضایی نژاد با قبولی در تمام مراحل آزمون دکترا سال ۱۳۹۰در دانشگاه خواجه نصرالدین طوسی پذیرفته شد ،اما با تأسف بسیار فرصت به پایان رساندن این مقطع تحصیلی نشد و در تاریخ ۱/۵/۱۳۹۰ توسط سرویس جاسوسی اسرائیل((موساد)) که؛ نتوانتستند این دانشمند هسته ای پر توان و وطن پرست را تحمل کنند،به شهادت رسید و در جوار بهترین های عالم بشریت در نزد خداوند جای گرفت. روحش شاد و یادش گرامی
زندگی نامه مجید شهریاری
وی با کسب رتبه دو در سال ۶۳ در آزمون ورودی دانشگاه صنعتی امیر کبیر در رشته الکترونیک پذیرفته شد. سپس در سال ۶۷ باکسب رتبه نخست در رشته مهندسی هستهای پذیرفته شد .و در نهایت در سال ۷۷ موفق شدکه دکترای خود را رشته تکنولوژی فناوری هستهای را از دانشگاه امیر کبیر دریافت کند. وی پس از استعفا از دانشگاه امیرکبیر به خاطر نبود بستر مناسب برای همکاری وی در سال ۱۳۸۰ به دانشگاه شهید بهشتی پیوست. و در سال ۸۵ با راهاندازی دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی به عضویت هیئت علمی آن درآمد. همراه با دکتر مسعود علیمحمدی، دکترای فیزیک ذرات بنیادی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران، از مشاوران ایران در پروژه مهم سزامی بودند. برگزاری دورههایی چون «کارگاه آموزشی آشنائی با کدهای محاسباتی راکتورهای هسته ای» از جمله سوابق دکتر شهریاری بودهاست. _ نماینده دانشگاه شهید بهشتی در امور اجرایی همکاری با سازمان انرژی هسته ای ۴/۱۱/۱۳۸۳ تا زمان شهادت _ عضو انجمن هسته ای ایران از ۱/۱۲/۱۳۸۳ تا ۱/۱۲/۱۳۸۵
_ مدیر گروه کاربرد پرتوها از ۳/۷/۱۳۸۴ تا زمان شهادت
_ عضو شورای آزمایشگاه مرکزی دانشگاه از ۱۸/۵/۱۳۸۵ تا ۱/۷/۱۳۸۶
_ عضو شورای فناوری دانشگاه از ۲۵/۹/۱۳۸۱ تا ۱/۷/۱۳۸۶
_ عضو کمیته تخصصی فنی و مهندسی هیات ممیزه از ۱۰/۱۱/۱۳۸۶ تا زمان شهادت
_ مشاور جمهوری اسلامی ایران در پروژه سزامی از ۲۵/۳/۱۳۸۷ تا زمان شهادت
_ برگزار کننده چهار کمیته علمی و کارگاه آموزشی از ۱۳۸۵ تا زمان شهادت یکی از طرحهای مهم دکتر شهریاری، طراحیهای تئوریک مربوط به ساخت نسل جدید راکتورهای هستهای است که بازتاب زیادی نیز در مراکز علمی جهان داشت. او از جمله کارشناس ارشد مبارزه با کرم رایانهای استاکسنت بود. ترور استادان فیزیک هستهای دانشگاه شهید بهشتی ایران در تهران در ۸ آذر ۱۳۸۹ باعث کشتهشدن یک تن از این استادان شد. این انفجارها که برای ترور مجید شهریاری و فریدون عباسی دو تن از استادان فیزیک دانشگاه شهید بهشتی انجام شد موجب کشته شدن مجید شهریاری و مجروح شدن ۲ نفر از همراهان وی شد. گرچه خانواده وی مایل بودند که فرزندشان در زنجان دفن شود اما نهایت وی در امامزاده صالح تهران دفنشد.